گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه امام علی علیه سلام
جلد يازدهم
پرتو دوم : شناخت آفریدگان خدا



اشاره

پرتو دوم : شناخت آفریدگان خداباب اوّل : آغاز آفرینش و آفرینش آسمان هاباب دوم : آفرینش فرشتگانباب سوم : آفرینش زمین و آماده سازی آن برای زندگیباب چهارم : آفرینش انسانباب پنجم : آفرینش حیوانات

.


ص: 154

الباب الأوّل : بدء الخلق وخلق السماوات 1الإمام علیّ علیه السلام مِن خُطبَهٍ لَهُ یَصِفُ فیها خَلقَ العالَمِ : ثُمَّ أنشَأَ سُبحانَهُ فَتقَ الأَجواءِ وشَقَّ الأَرجاءِ وسَکائِکَ (1) الهَواءِ . فَأَجری فیها ماءً مُتَلاطِماً تَیّارُهُ ، مُتَراکِماً زَخّارُهُ (2) . حَمَلَهُ عَلی مَتنِ الرّیحِ العاصِفَهِ ، وَالزَّعزَعِ (3) القاصِفَهِ ، فَأَمَرَها بِرَدِّهِ ، وسَلَّطَها عَلی شَدِّهِ ، وقَرَنَها إلی حَدِّهِ . الهَواءُ مِن تَحتِها فَتیقٌ ، وَالماءُ مِن فَوقِها دَفیقٌ (4) . ثُمَّ أنشَأَ سُبحانَهُ ریحا اِعتَقَمَ مَهَبَّها وأدامَ مُرَبَّها (5) . وأعصَفَ مَجراها وأبعَدَ مَنشَأَها . فَأَمَرَها بِتَصفیقِ الماءِ الزُّخّارِ ، وإثارَهِ مَوجِ البِحارِ . فَمَخَضَتهُ (6) مَخضَ السِّقاءِ ، وعَصَفَت بِهِ عَصفَها بِالفَضاءِ . تَرُدُّ أوَلَّهُ إلی آخِرِهِ ، وساجِیَهُ (7) إلی مائِرِهِ (8) . حَتّی عَبَّ عُبابُهُ ، ورَمی بِالزَّبَدِ رُکامُهُ ، فَرَفَعَهُ فی هَواءٍ مُنفَتِقٍ ، وجَوٍّ مُنفَهِقٍ (9) . فَسَوّی مِنهُ سَبعَ سَماواتٍ جَعَلَ سُفلاهُنَّ مَوجا مَکفوفا وعُلیاهُنَّ سَقفا مَحفوظا . وسَمَکا مَرفوعا ، بِغَیرِ عَمَدٍ یَدعَمُها ، ولا دِسارٍ (10) یَنظِمُها . ثُمَّ زَیَّنَها بِزینَهٍ الکَواکِبِ ، وضِیاءِ الثَّواقِبِ ، وأجری فیها سِراجا مُستَطیرا ، وقَمَرا مُنیرا : فی فَلَکٍ دائِرٍ ، وسَقفٍ سائِرٍ ، ورَقیمٍ مائِرٍ (11) . (12)

.

1- .السُّکاک : الجوُّ ، وهو ما بین السماء والأرض (النهایه : ج 2 ص 385 «سکک») .
2- .زخر : أی مدّ وکثُر ماؤه وارتفعت أمواجه (النهایه : ج 2 ص 299 «زخر») .
3- .ریحٌ زَعْزَعٌ : شدیده (لسان العرب : ج 8 ص 142 «زعع») .
4- .الدُّفاق : المطهر الواسع الکثیر (النهایه : ج 2 ص 125 «دفق») .
5- .أرب الدهر : اشتدّ (لسان العرب : ج 1 ص 208 «أرب») .
6- .المَخْضُ : تحریک السِّقاء الذی فیه اللبن ؛ لیخرُج زُبْدُه (النهایه : ج 4 ص 307 «مخض») .
7- .الساجی : أی الساکن (النهایه : ج 2 ص 345 «سجا») .
8- .مار الشیء یمور مورا : إذا جاء وذهب (النهایه : ج 4 ص 371 «مور») .
9- .الفَهق : هو الامتِلاء والاتّساع (النهایه : ج 3 ص 482 «فهق») .
10- .الدِسار : المِسْمار ، وجمعه دُسُر (النهایه : ج 2 ص 116 «دسر») .
11- .یرید به وشی السماء بالنجوم (النهایه : ج 2 ص 254 «رقم») .
12- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 177 ح 136 و ج 77 ص 301 ح 7 .

ص: 155



باب اوّل : آغاز آفرینش و آفرینش آسمان ها

باب اوّل : آغاز آفرینش و آفرینش آسمان ها 1امام علی علیه السلام در سخنرانی اش که در آن ، آفرینش جهان را توصیف می کند : آن گاه ، خدای سبحان ، فضاهای شکافته و کرانه های باز و هوای بین جَو را آفرید ، و در آنها آبی را که موج های آن در هم می شکست و بر هم می آمد ، جاری ساخت ، و آن آب را بر بادی شدید و پُر وزش ، سوار کرد و به باد ، فرمان داد تا آب را باز گرداند ، و باد را بر بستن آب ، مأمور کرد و در مرز آن ، نگه داشت . هوا از زیر باد ، شکافته شد و آب ، بر بالای آن ، روان گشت . آن گاه ، خدای عز و جل ، بادی را که وزش آن عقیم بود ، ایجاد کرد ، و وزش آن را مداوم و سخت ، و سرچشمه آن را دور ساخت . آن گاه ، فرمان داد که آب خروشنده را بگردانَد و موج دریا را به خروش آورَد . باد ، آب را چون مشکِ سقّا بجنبانْد و در فضا به وزش درآورْد و آغاز آن را به پایانش ، و آرامِ آن را به متلاطمِ آن برگردانْد ، تا آن که موج ها بلند شد و کف ها به رو آمد . آن گاه،کف ها را در هوای باز و فضای گسترده، بالا آورد و از آنها ، هفت آسمان را پدیدار ساخت ، چنان که در قسمت زیرین آسمان ها ، موجی بازداشته نهاد ، و در قسمت بالای آنها سقفی محفوظ و پوششی بلند قرار داد ، بدون ستونی که آن را نگه دارد و میخی که آن را به نظم کشد . آن گاه ، آسمان ها را به کوکب های زیبا و نور ستارگان بیاراست ، و در آنها ، چراغی فروزان و ماهی درخشان در فلکی چرخان و سقفی راه پیما و پُر ستاره ، روان ساخت .

.


ص: 156

عنه علیه السلام مِن خُطبَهٍ لَهُ فی صِفَهِ السَّماءِ : ونَظَمَ بِلا تَعلیقٍ رهواتِ (1) فُرَجِها ، ولاحَمَ صُدوعَ انفِراجِها ، ووَشَّجَ بَینَها وبَینَ أزواجِها ، وذَلَّلَ لِلهابِطینَ بِأَمرِهِ وَالصّاعِدینَ بِأَعمالِ خَلقِهِ حُزونَهَ (2) مِعراجِها ، وناداها بَعدَ إذ هِیَ دُخانٌ (3) ، فَالتَحَمَت عُری أشراجِها (4) ، وفَتَقَ بَعدَ الِارتِتاقِ صَوامِتَ أبوابِها ، وأقام رَصَداً مِنَ الشُّهُبِ الثَّواقِب عَلی نِقابها ، وأمسَکَها من أن تَمورَ فی خَرقِ الهَواءِ بِأَیدِهِ (5) ، وأمَرَها أن تَقِفَ مُستَسلِمَهً لِأَمرِهِ ، وجَعَلَ شَمسَها آیَهً مُبصِرَهً لِنَهارِها ، وقَمَرَها آیَهً مَمحُوَّهً مِن لَیلِها ، وأجراهُما فی مَناقِلِ مَجراهُما . وقَدَّرَ سَیرَهُما فی مَدارِجَ دَرجِهِما ؛ لِیُمَیِّزَ بَینَ اللَّیلِ وَالنَّهارِ بِهِما ، ولِیُعلَمَ عَدَدُ السِّنینَ وَالحِسابُ بِمَقادیرِهِما . ثُمَّ عَلَّقَ فی جَوِّها فَلَکَها ، وناطَ بِها زینَتَها من خَفِیّاتِ درارِیِّها ومَصابیحِ کَواکِبِها ، ورَمی مُستَرقِی السَّمعِ بِثَواقِبِ شُهُبِها وأجراها عَلی أذلالِ (6) تَسخیرِها مِن ثَباتِ ثابِتِها ومَسیرِ سائِرِها وهُبوطِها وصُعودِها ونُحوسِها وسُعودِها . (7)

.

1- .الرهوات : أی المواضع المتفتّحه منها ، وهی جمع رهوه (النهایه : ج 2 ص 285 «رها») .
2- .الحُزُونه : الخُشونه (النهایه : ج 1 ص 380 «حزن») .
3- .یتصوّر علماء الفلک الیوم أنّ أوّل نشوء الکون کان نتیجه انفجار کبیر شاع منه دخان مؤلّف من دقائق ناعمه ، وساد عندها فی الکون سکون وظلام دامس ، ثمّ بدأت الذرّات تتجمّع فی مناطق معیّنه مشکّله أجراما ، ما لبثت أن بدأت فیها التفاعلات النوویّه ، التی جعلت هذا الأجرام نجوما مضیئه . وفی قول الإمام : «فالتحمت عری أشراجها» تشبیه لنجوم المجرّه بالحلقات المرتبطه ببعضها بوشاج الجاذبیّه والتأثیر المتبادل . وبعد نشوء النجوم الملتهبه الدائره بدأت تقذف بالحمم التی شکّلت الکواکب السیّاره کالأرض وغیرها ، وهو ما عبّر عنه الإمام علیه السلام ب «وفتق بعد الارتتاق» (تصنیف نهج البلاغه : ص 779) .
4- .أسرَجْتُ العَیبهَ وشرَجْتُها : إذا شَددْتُها بالشَّرَجِ ؛ وهی العُرَی (النهایه : ج 2 ص 456 «شرج») .
5- .الأیدُ : القُوّه (النهایه : ج 1 ص 84 «أید») .
6- .أی علی وجوهِها وطرُقها ، وهو جمع ذِلٍّ (النهایه : ج 2 ص 166 «ذلل») .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 108 ح 90 .

ص: 157

امام علی علیه السلام در سخنرانی اش در وصف آسمان : بدون در آویختن ، قسمت های بازِ آسمان را نظم داد ، و شکاف های گشوده اش را بر هم آورد ، و بین آنها و همگون های آنها را پیوند داد ، و برای فرشتگانی که فرمان او را فرو می آورند و اعمال بندگان را بالا می برند ، دشواری های رفتن به بالای آسمان را نرم ساخت . به هنگامی که آسمانْ دود متراکم بود ، (1) آن را فرا خوانْد و دستگیره های آسمان به هم پیوند خورد ، و پس از بسته شدن درهای آن ، آن را گشود ، و از شهاب های روشن ، نگهبانانی بر گذرگاه های آن نهاد ، و به قدرت خود ، از لرزش آن در فضای شکافته ، نگاهش داشت . و به آسمانْ فرمان داد که به فرمان او گردن نهد و بِایستد ، و خورشیدِ آن را نشانی قرار داد که روزش را روشن سازد ، و ماه را نشانی که تاریکیِ شب را از بین ببرَد ، و آن دو را در منزلگاه هایشان روان ساخت ، و حرکت آن دو را در خانه های معیّن ، قرار داد تا به آن دو ، شب و روز ، از هم تمیّز پیدا کنند و شمار سال ها و حساب ها با جابه جا شدن آن دو ، دانسته شود . آن گاه ، در فضای هر آسمان ، فلکِ آن را بیاویخت ، و از دُرهای تابنده و ستارگان درخشان ، آن را آذین بست ، و با شهاب های تیز ، به گوشْ ایستادگان را برانْد ، و ستارگان را به گونه های گوناگون ، روان ساخت : ثابت ها را ثابت ، روندگان را روان ، و نیز بالا رونده ها ، و فرود آینده ها ، و نحس ها و سعدهای آنها را .

.

1- .امروزه دانشمندانِ نجوم بر این باورند که پیدایش این جهان ، نتیجه انفجار بزرگی بود که از آن ، دودی متشکّل از ذرّه های لطیف به وجود آمد و در پی آن ، آرامش و تاریکیِ قیرگونی فراگیر شد . آن گاه ذرّات ، شروع به گِرد آمدن در جاهای مشخّص کردند و جِرم را به وجود آوردند . چندی نگذشت که عملیات اتمی شروع شد و اجرام یاد شده را به ستارگانی نورانی تبدیل نمود . و در کلام امام علیه السلام که فرمود : «فالتحمت عُری أشراجها ؛ و آسمان ، اجرام خود را به هم پیوند داد» ، تشبیه ستارگان کهکشان ها به حلقه های مرتبط به یکدیگر توسّط قدرت جاذبه ، و تأثیرهای متقابل بین آنهاست . و پس از پیدایش ، ستارگان سوزان در گردش ، شروع به پرتاب نمودن گداخته هایی کردند که سیّاراتی نظیر زمین ، از آنها شکل گرفتند و این ، چیزی است که امام علیه السلام از آن به این جمله تعبیر کرده است : «و فتق بعد الإرتتاق ؛ پس از بسته شدن ، آن را گشود» (تصنیف نهج البلاغه : ص 779) .

ص: 158

عنه علیه السلام من خُطبَهٍ لَهُ فِی التَّوحیدِ ویَذکُرُ فیها خَلقَ السَّماواتِ : فَمِن شَواهِدِ خَلقِهِ خَلقُ السَّماواتِ مُوَطَّداتِ بِلا عَمَدٍ ، قائِماتٍ بِلا سَنَدٍ . دَعاهُنَّ فَأَجَبنَ طائِعاتٍ مُذعِناتٍ ، غَیرَ مُتَلَکِّئاتٍ ولا مُبطِئاتٍ . ولَولا إقرارُهُنَّ لَهُ بِالرُّبوبِیَّهِ وإذعانُهُنَّ بِالطَّواعِیَهِ لَما جَعَلَهُنَّ مَوضِعا لِعَرشِهِ ، ولا مَسکَنا لِمَلائِکَتِهِ ، ولا مَصعَدا لِلکَلِمِ الطَّیِّبِ وَالعَمَلِ الصّالِحِ مِن خَلقِهِ . جَعَلَ نُجومَها أعلاما یَستَدِلُّ بِهَا الحَیرانُ فی مُختَلِفِ فِجاجِ الأَقطارِ . لَم یَمنَع ضَوءَ نورِهَا ادلِهمامُ سُجُفِ اللَّیلِ المُظلِمِ ، ولَا استَطاعَت جَلابیبُ سَوادِ الحَنادِسِ (1) أن تَرُدَّ ما شاعَ فِی السَّماواتِ مِن تَلَألُوَ نورِ القَمَرِ . (2)

عنه علیه السلام مُخاطِبا اللّهَ عَزَّ وجَلَّ فَمَن فَرَّغَ قَلبَهُ وأعمَلَ فِکرَهُ ؛ لِیَعلَمَ کَیفَ أقَمتَ عَرشَک ، وکَیفَ ذَرَأتَ خَلقَکَ ، وکَیفَ عَلَّقتَ فِی الهَواءِ سَماواتِکَ ، وکَیفَ مَدَدتَ عَلی مَورِ الماءِ أرضَکَ ، رَجَعَ طَرفُهُ حَسیراً ، وعَقلُهُ مَبهوراً ، وسَمعُهُ والِهاً ، وفِکرُهُ حائِرا . (3)

.

1- .حِنْدس : أی شَدِیده الظُّلْمه (النهایه : ج 1 ص 450 «حندس») .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 182 عن نوف البکالی ، بحار الأنوار : ج 77 ص 308 ح 13 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 160 وراجع المعیار والموازنه : ص 257 وجواهر المطالب : ج 1 ص 333 و ص 351 .

ص: 159

امام علی علیه السلام از سخنرانی ای درباره توحید که در آن ، آفرینش آسمان ها را شرح می دهد : از جمله گواهان بر خلقت او ، آفرینش آسمان های پابرجای بدون ستون و برپای بدون تکیه گاه است . آنها را فرا خوانْد و آنها ، سر به فرمان و گردن نهاده و بی هیچ درنگ و سستی ، پاسخ دادند ، و اگر اقرار آنها به پروردگاری او و گردن نهادنشان بر اطاعت او نبود ، آنها را جایگاه عرش خود ، محلّ سکونت فرشتگانش ، و جایگاه بالا رفتن سخن پاک و عمل شایسته بندگانش قرار نمی داد . ستارگان آسمان را نشانه هایی قرار داد تا گمگشتگان ، در رفت و آمد در وادی ها ، بِدانها راه جویند . پرده های شب تاریک ، مانع نور آنها نشدند ، و پوشش های تیره سیاه ، نتوانستند درخشش نور ماه را که در آسمان ها گسترده است ، برگردانند .

امام علی علیه السلام خطاب به خدای عز و جل : هر کس دل خویش را فارغ کند و اندیشه اش را به کار گیرد ، تا بداند چگونه عرشت را به پا داشته ای و آفریده هایت را آفریده ای و آسمان هایت را در فضا آویخته ای ، و چه سان ، زمینت را بر جنبش آب ، گسترده ای ؛ نگاهش درمانده ، و خِردش سرگشته ، شنوایی اش آشفته ، و فکرش سرگردان می گردد .

.


ص: 160

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی ... خَلَقَ الخَلقَ عَلی غَیرِ أصلٍ ، وَابتَدَأَهُم عَلی غَیرِ مِثالٍ ، وقَهَرَ العِبادَ بِغَیرِ أعوانٍ ، ورَفَعَ السَّماءَ بِغَیرِ عَمَدٍ ، وبَسَطَ الأَرضَ عَلَی الهَواءِ بِغَیرِ أرکانٍ . (1)

الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام :کانَ عَلِیُّ بنُ أبی طالبٍ علیه السلام بِالکوفَهِ فِی الجامِعِ ، إذ قامَ إلَیهِ رَجُلٌ مِن أهلِ الشّامِ فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، إنّی أسأَلُکَ عن أشیاءَ . فَقالَ سَل تَفَقُّها ولا تَسأَل تَعَنُّتا . فَأَحدَقَ النّاسُ بِأَبصارِهِم فَقالَ : أخبِرنی عَن أوَّلِ ما خَلَقَ اللّهُ تَعالی ؟ فَقالَ علیه السلام : خَلَقَ النّورَ . قالَ : فَمِمَّ خُلِقَتِ السَّماواتُ ؟ قالَ علیه السلام : مِن بُخارِ الماءِ . قالَ : فَمِمَّ خُلِقَتِ الأَرضُ ؟ قالَ علیه السلام : مِن زَبَدِ الماءِ . قالِ : فَمِمَّ خُلِقَتِ الجِبالُ ؟ قالَ : مِنَ الأَمواجِ . (2)

کنز العمّال عن حَبَّهَ العُرَنِیّ :سَمِعتُ عَلِیّا علیه السلام یَحلِفُ ذاتَ یَومٍ : وَالَّذی خَلَقَ السَّماءَ مِن دُخانٍ وماءٍ . (3)

الإمام علیّ علیه السلام فی جَوابِ رَجُلٍ مِن أهلِ الشّامِ فیما سَأَلَهُ عَنِ السَّماءِ الدُّنیا مِمّا هِیَ ؟ قالَ : مِن مَوجٍ مَکفوفٍ . (4)

.

1- .الدروع الواقیه : ص 182 .
2- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 241 ح 1 عن أحمد بن عامر الطائی ، علل الشرائع : ص 593 ح 44 عن عبد اللّه بن أحمد بن عامر الطائی .
3- .کنز العمّال : ج 6 ص 170 ح 15235 نقلاً عن ابن أبی حاتم ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 110 عن حبّه العوفی ؛ بحار الأنوار : ج 58 ص 104 ح 35 .
4- .علل الشرائع : ص 593 ح 44 عن عبد اللّه بن أحمد بن عامر الطائی ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 241 ح 1 عن أحمد بن عامر الطائی وکلاهما عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 10 ص 76 ح 1 .

ص: 161

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی را که . . . آفریده را از هیچ آفرید ، و بدون نمونه ، آنها را ایجاد کرد ، و بدون کمک کار ، بندگان را مقهور ساخت ، آسمان را بدون ستون برپا داشت ، و زمین را بدون پایه هایی در فضا گسترانْد .

امام رضا علیه السلام به نقل از پدرانش : علی علیه السلام در مسجد جامع کوفه بود که یکی از مردم شام برخاست و گفت : ای امیر مؤمنان! چند چیز از تو می پرسم . علی علیه السلام فرمود : «برای فهمیدن بپرس ، نه برای خطا گرفتن و آزار دادن» . مردم به آن شامی چشم دوختند و او پرسید : اوّلین چیزی که خدای تعالی آفرید ، چه بود؟ فرمود : «نور را آفرید» . پرسید : آسمان ها از چه آفریده شده اند؟ فرمود : «از بخار آب» . پرسید : زمین از چه آفریده شده است؟ فرمود : «از کف روی آب» . پرسید : کوه ها از چه آفریده شده اند؟ فرمود : «از موج ها» .

کنز العمّال به نقل از حَبّه عُرَنی : روزی شنیدم که علی علیه السلام چنین سوگند یاد می کرد : «سوگند به آن که آسمان را از دود و آب آفرید!» .

امام علی علیه السلام در پاسخ یکی از مردم شام که پرسیده بود : آسمان دنیا ، از چه آفریده شده است؟ : از توده موج [ آفریده شده است] .

.


ص: 162

الباب الثانی : خلق الملائکهالإمام علیّ علیه السلام فی صِفَهِ المَلائِکَهِ علیهم السلام : ثُمَّ خَلَقَ سُبحانَهُ لِاءِسکانِ سَماواتِهِ ، وعِمارَهِ الصَّفیحِ الأَعلی مِن مَلَکوتِهِ خَلقاً بَدیعاً مِن مَلائِکَتِهِ ، وَملَأَ بِهِم فُروجَ فِجاجِها ، وحَشی بِهِم فُتوقَ أجوائِها . وبَینَ فَجَواتِ تِلکَ الفُروجِ زَجَلُ (1) المُسَبِّحینَ مِنهُم فی حَظائِرِ القُدُسِ وُستُراتِ الحُجُبِ وسُرادِقاتِ (2) المَجدِ . ووَراءَ ذلِکَ الرَّجیجِ (3) الَّذی تَستَکُّ مِنهُ الأَسماعُ سُبُحاتُ نورٍ تَردَعُ الأَبصارَ عَن بُلوغِها ، فَتَقِفُ خاسِئَهً عَلی حُدودِها ، وأنشَأَهُم عَلی صُوَرٍ مُختَلِفاتٍ وأقدارٍ مُتَفاوِتاتٍ . «أُوْلِی أَجْنِحَهٍ» (4) تُسَبِّحُ جَلالَ عِزَّتِهِ لا یَنتَحِلونَ ما ظَهَرَ فِی الخَلقِ مِن صُنعِهِ ، ولا یَدَّعونَ أنَّهُم یَخلُقونَ شَیئاً مَعَهُ مِمّا انفَرَدَ بِهِ . «بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ * لَا یَسْبِقُونَهُو بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِی یَعْمَلُونَ» (5) . جَعَلَهُمُ اللّهُ فیما هُنالِکَ أهلَ الأَمانَهِ عَلی وَحیِهِ ، وحَمَّلَهُم إلَی المُرسَلینَ وَدائِعَ أمرِهِ ونَهیِهِ، وعَصَمَهُم مِن رَیبِ الشُّبُهاتِ، فَما مِنهُم زائِغٌ عَن سَبیلِ مَرضاتِهِ.وأمَدَّهُم بِفَوائِدِ المَعونَهِ ، وأشعَرَ قُلوبَهُم تَواضُعَ إخباتِ السَّکینَهِ ، وفَتَحَ لَهُم أبواباً ذُلُلاً إلی تَماجیدِهِ . ونَصَبَ لَهُم مَناراً واضِحَهً عَلی أعلامِ تَوحیدِهِ . لَم تُثقِلهُم مُؤصِراتُ (6) الآثامِ ، ولَم تَرتَحِلهُم عُقَبُ اللَّیالی وَالأَیّامِ،ولَم تَرمِ الشُّکوکُ بِنَوازِعِها عَزیمَهَ إیمانِهِم،ولَم تَعتَرِکِ الظُّنونُ عَلی مَعاقِدِ یَقینِهِم ، ولا قَدَحَت قادِحَهُ الإِحَنِ (7) فیما بَینَهم ، ولا سَلَبَتهُمُ الحَیرَهُ ما لاقَ مِن مَعرِفَتِهِ بِضَمائِرِهِم ، وما سَکَنَ مِن عَظَمَتِهِ وهَیبَهِ جَلالَتِهِ فی أثناءِ صُدورِهِم ، ولَم تَطمَع فیهِمُ الوَساوِسُ فَتَقتَرِعَ بِرَینِها عَلی فِکرِهِم ، ومِنهُم مَن هُوَ فی خَلقِ الغَمامِ الدُّلَّحِ (8) ، وفی عِظَمِ الجِبالِ الشُّمَّخِ ، وفی قَترَهِ (9) الظَّلامِ الأَیهَمِ (10) ، ومِنهُم مَن قَد خَرَقَت أقدامُهُم تَخومَ الأَرضِ السُّفلی ، فَهِیَ کَرایاتٍ بیضٍ قَد نَفَذَت فی مَخارِقِ الهَواءِ ، وتَحتَها ریحٌ هَفّافَهٌ (11) تَحبِسُها عَلی حَیثُ انتَهَت مِنَ الحُدودِ المُتَناهِیَهِ ، قَدِ استَفرَغَتهُم أشغالُ عِبادَتِهِ ، ووَصَلَت حَقائِقُ الإِیمانِ بَینَهُم وبَینَ مَعرِفَتِهِ ، وقَطَعَهُمُ الإِیقانُ بِهِ إلَی الوَلَهِ إلَیهِ ، ولم تُجاوِز رَغَباتُهُم ما عِندَهُ إلی ما عِندَ غَیرِهِ . قد ذاقوا حَلاوَهَ مَعرِفَتِهِ ، وشَرِبوا بِالکَأسِ الرَّوِیَّهِ مِن مَحَبَّتِهِ ، وتَمَکَّنَت مِن سُوَیداءِ قُلوبِهِم وَشیجَهُ خیفَتِهِ ، فَحَنوا بِطولِ الطّاعَهِ اعتِدالَ ظُهورِهِم ، ولَم یُنفِد طولُ الرَّغبَهِ إلَیهِ مادَّهَ تَضَرُّعِهِم ، ولا أطلَقَ عَنهُم عَظیمُ الزُّلفَهِ رِبَقَ (12) خُشوعِهِم ، ولم یَتَوَلَّهُم الإِعجابُ فَیَستَکثِروا ما سَلَفَ مِنهُم ، ولا تَرَکَت لَهُم استِکانَهُ الإِجلالِ نَصیباً فی تَعظیمِ حَسَناتِهِم . ولَم تَجرِ الفَتَراتُ فیهِم عَلی طولِ دُؤوبِهِم ، ولَم تَغِض (13) رَغَباتُهُم فَیُخالِفوا عَن رَجاءِ رَبِّهم ، ولَم تَجِفَّ لِطولِ المُناجاهِ أسلاتُ (14) ألسِنَتِهِم ، ولا مَلَکَتهُمُ الأَشغالُ فَتَنقَطِعَ بِهَمسِ الجُؤارِ (15) إلَیهِ أصواتُهُم ، ولَم تَختَلِف فی مَقاوِمِ الطّاعَهِ مَناکِبُهُم ، ولَم یَثنوا إلی راحَهِ التَّقصیرِ فی أمرِهِ رِقابَهُم ، ولا تَعدو عَلی عَزیمَهِ جَدِّهِم بَلادَهُ الغَفَلاتِ ، ولا تَنتَضِلُ (16) فی هِمَمِهِم خَدائِعُ الشَّهَواتِ . قَدِ اتَّخَذوا ذَا العَرشِ ذَخیرَهً لِیَومِ فاقَتِهِم ، ویَمَّموهُ عِندَ انقِطاعِ الخَلقِ إلَی المَخلوقینَ بِرَغبَتِهِم ، لا یَقطَعونَ أمَدَ غایَهِ عِبادَتِهِ ، ولا یَرجِعُ بِهِمُ الِاستِهتارُ (17) بِلُزومِ طاعَتِهِ ، إلّا إلی مَوادَّ مِن قُلوبِهِم غَیرَ مُنقَطِعَهٍ مِن رَجائِهِ ومَخافَتِهِ ، لَم تَنقَطِع أسبابُ الشَّفَقَهِ مِنهُم ، فَیَنوا (18) فی جِدِّهِم ، ولَم تَأسِرهُمُ الأَطماعُ فَیُؤثرِوا وَشیکَ السَّعیِ عَلَی اجتِهادِهِم . لَم یَستَعظِموا ما مَضی مِن أعمالِهِم ، ولَوِ استَعظَموا ذلِکَ لَنَسَخَ الرَّجاءُ مِنهُم شَفَقاتِ وَجَلِهِم ، ولَم یَختَلِفوا فی رَبِّهِم بِاستِحواذِ الشَّیطانِ عَلَیهِم . ولَم یُفَرِّقهُم سوءُ التَّقاطُعِ ، ولا تَوَلّاهُم غِلُّ التَّحاسُدِ ، ولا تَشَعَّبَتهُم مَصارِفُ الرِّیبِ ، ولا اقتَسَمَتهُم أخیافُ الهِمَمِ ، فَهُم اُسَراءُ إیمانٍ لَم یَفُکَّهُم مِن رِبقَتِهِ زَیغٌ ولا عُدولٌ ولا وَنًی ولا فُتورٌ . ولَیسَ فی أطباقِ السَّماءِ مَوضِعُ إهابٍ إلّا وعَلَیهِ مَلَکٌ ساجِدٌ ، أو ساعٍ حافِدٌ (19) ، یَزدادونَ عَلی طولِ الطّاعَهِ بِرَبِّهِم عِلماً ، وتَزدادُ عِزَّهُ رَبِّهِم فی قُلوبِهِم عِظَماً . (20)

.

1- .أی صوت رفیع عالٍ (النهایه : ج 2 ص 297 «زجل») .
2- .السُّرادِق : وهو کلّ ما أحاطَ بشیء من حائطٍ أو مضرَبٍ أو خِبَاء (النهایه : ج 2 ص 359 «سردق») .
3- .الرَّجّ : الحرکهُ الشَّدیدَهُ (النهایه : ج 2 ص 197 «رجج») .
4- .فاطر : 1 .
5- .الأنبیاء : 26 و27 .
6- .یقال للثقلِ : إصر ؛ لأنّه یَأصِرُ صاحِبه من الحرَکه لثقله (مجمع البحرین : ج 1 ص 50 «ثقل») .
7- .الإحْنَهُ : الحقد ، وجمعها إحَن وإحَنَاتٌ (النهایه : ج 1 ص 27 «أحن») .
8- .الدَّلح : أن یَمشی بالحمل وقد أثقلَه (النهایه : ج 2 ص 129 «دلح») .
9- .القتره : غَبرَه یعلوها سواد کالدخان (لسان العرب : ج 5 ص 71 «قتر») .
10- .الأیْهَمُ : البلد الذی لا عَلَمَ به . والیَهمَاء : الفَلاهُ التی لا یُهتَدی لِطُرقِها ، ولا ماء فیها ولا عَلَمَ بِها (النهایه : ج 5 ص 304 «یهم») .
11- .هفّافه : سریعه المرور فی هُبُوبها (النهایه : ج 5 ص 266 «هفف») .
12- .الربقه : عروه فی حَبل تجعل فی عنق البهیمه أو یَدِها تُمسِکها ، وتجمع الرِّبقه علی رِبَق (النهایه : ج 2 ص 190 «ربق») .
13- .غاضَ الماء: نقَص أو غارَ فذهب (لسان العرب: ج7 ص201 «غضض»).
14- .جمع أسَلَه ؛ وهی طرف اللسان (النهایه : ج 1 ص 49 «أسل») .
15- .الجؤار : رَفْع الصَّوت والاستِغاثه ، جأر یَجْأر (النهایه : ج 1 ص 232 «جأر») .
16- .نَضِلَ البعیر والرجُل نَضلاً : هزُل وأعیا وأنضلَه هو (لسان العرب : ج 11 ص 666 «نضل») .
17- .مُستهتَر : أی مُولَع به لا یَتَحدّث بغیره ، ولا یَفعل غَیره (النهایه : ج 5 ص 243 «هتر») .
18- .أی یَفتُروا فی عَزمِهم واجتهادِهِم (النهایه : ج 5 ص 231 «ونا») .
19- .نَحفِد : أی نُسرع فی العمل والخِدمه (النهایه : ج 1 ص 406 «حفد») .
20- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 109 ح 90 .

ص: 163



باب دوم : آفرینش فرشتگان

باب دوم : آفرینش فرشتگانامام علی علیه السلام در وصف فرشتگان : آن گاه ، خداوند سبحان برای ساکن کردن در آسمان هایش و آباد ساختن بالاترین قسمت از ملکوتش ، مخلوقاتی نو [ و بی مانند ]از فرشتگان را آفرید ، و با آنان ، شکاف های راه های گشاده آسمان ها را پُر کرد ، و فاصله بین اجرام آسمانی را از آنان آکنده ساخت . در بین فراخنای شکاف ها ، فریاد تسبیح گوییِ فرشتگان در فردوسِ بلندْجایگاه و در ورای پرده های حجاب و سراپرده های بزرگی ، بلند است ، و در پسِ این فریادهای کَر کننده گوش ها ، پرتو نوری است که دیدگان را ، از رسیدن بِدانْ باز می دارد . از این رو ، خیره بر جای خویش می مانند . آنان (فرشتگان) را در گونه های مختلف و در اندازه های گوناگون ایجاد کرد ، «بال دارانی» که بزرگی و ارجمندیِ او را تسبیح می گویند . نه آنچه را در آفرینش از صنعت الهی پیداست ، به خود نسبت می دهند ، و نه مدّعی اند که آنان ، چیزی از آنچه که آفریدنش مختصّ خداوند است ، همراه او آفریده اند ؛ «بلکه [ فرشتگان ، ]بندگانی ارجمندند که در سخن ، بر او پیشی نمی گیرند ، و خود به فرمان او کار می کنند» . آنان را در جاهایی که هستند ، امینان وحی خود قرار داده ، و رساندن امانت های امر و نهی خویش را به رسولان ، به عهده آنان نهاده است ، و از عارض شدن تردیدها بر آنان ، مصون نگهشان داشته است ، و هیچ کدام از آنان ، از راه خشنودیِ او منحرف نمی شود . و آنان را یاری کرد ، و دل هایشان را با فروتنی و آرامشِ خضوع پوشانید و درهایی آسان برای ستایش خویش ، بر ایشان گشود و علامت های روشنی بر نشانه های یگانگی اش برایشان برپا کرد . نه بار گناهانْ زمینگیرشان ساخت ، و نه گذشت شب ها و روزها ، آنان را تغییر داد ، و نه تیرهای تردید ، استواریِ ایمانشان را نشانه رفت ، ونه گمان ها بر قرارگاه ایمانشان هجوم آورد ، و نه مرض کینه به میانشان ضربه زد ، و نه سرگشتگی ، معرفت الهی ای را که در جانشان داشتند ، از آنان گرفت ، و نه وسوسه ها در آنان طمع کرد تا گم راهی آن بر فکرشان سیطره پیدا کند ، و آرامشی از عظمت و هیبت جلال او در سینه هایشان بود . گروهی از آنان ، در درون ابرهای گرانبار ، بر فراز کوه های بلند ، و در تاریکی های خاموش شب ، جای دارند ، و بعضی دیگر از آنان ، کسانی هستند که گام هایشان مرزهای زمین زیرین را شکافته است . آنان چون پرچم های سفیدی هستند که در شکاف های فضا فرو رفته اند و در زیر آنها ، باد خوشی وزان است که آنها را بر مرز نهایی ای که گرفته اند ، نگه داشته است . پرداختن به پرستش خدا ، آنان را از هر کار دیگرْ بازداشته است ، و حقایق ایمان ، بین آنان و شناخت خدا ، پیوند زده است ، و یقین به او ، آنان را به شیداییِ او کشانده است ، و علاقه شان ، آنان را از آنچه نزد اوست ، به آنچه که در نزد غیر اوست ، نکشیده است . شیرینی معرفت او را چشیده اند ، و جامی لبریز از محبّت او سرکشیده اند و در درون دل هایشان ، بیم پروردگارشان جای گرفته است ، و از بسیاریِ طاعت او ، پشت هایشان خمیده است ، و بسیاریِ اشتیاقشان به او ، تضرّع آنان را از میان نبرده است ، و قُرب فراوانشان ، رشته فروتنی شان را نبُریده است ، و خودبینی ، بر آنانْ مستولی نشده است تا آنچه را که انجام دادند ، بسیار شمارند . و فروتنی در برابر او ، فرصتی برای بزرگْ شمردن کارهای نیکشان به ایشان نداده است ، و از بسیاریِ تلاششان ، سستی ها بر آنان عارض نگشته است ، و شیفتگی هایشان کاستی نیافته است تا با امید به پروردگارشان مخالفت کنند ، و طولانی بودن مناجاتشان ، دور و برِ زبانشان را خشک نکرده (خسته نگردیده) و گرفتاری ای بر آنان مستولی نشده است تا بانگ تضرّعشان به درگاهش قطع گردد . شانه هایشان در تداوم اطاعت از او ، دگرگون نگشت ، و گردنشان در اجرای فرمان او به راحتیِ سستی متمایل نشد ، و نفهمی و فراموشی بر اراده استوارشان نتاخت ، و فریب های شهوت در همّتشان ناتوانی ایجاد نکرد . پروردگار صاحب عرش را اندوخته روز نیازمندی شان کردند ، و به هنگامی که مردم به آفریدگانْ روی آوردند ، آنان با رغبت به آفریننده روی آوردند و البته به پایانِ مُنتهای درجه عبادت (بندگی) او نمی رسند . عشق آنان به اطاعت او ، بر اثر علاقه ای است که در دل هایشان است و موادّ آن از امید و خوف خداست ، که هیچ گاه از آنان جدا نمی شود . رشته ترس آنان ، هرگز بُریده نمی شود تا در تلاششان سست گردند ، و طمع بر آنان چیره نمی گردد تا کوشش کم را بر تلاششان ترجیح دهند ، و کرده های گذشته خود را بزرگ نمی شمارند ؛ چرا که اگر آنها را بزرگ شمارند ، امیدشان بیم از پروردگار را در آنان از بین می برد . با همه چنگ اندازی های شیطان ، هرگز در آنان تردیدی نسبت به پروردگارشان به وجود نیامده ، و برخوردهای بد ، متفرّقشان نساخته ، و حسادت ورزی ، بر آنان چیره نگشته است ، و کارکردهای دو دلی ، گروه گروهشان نساخته ، و خواهش های نفسانی ، قسمت قسمتشان نکرده است . آنان ، بندگان ایمان اند و هرگز انحراف ، عدول از حق ، درنگ و سستی ، بندِ بندگی را از آنان قطع نکرده است . در آسمان های تو در تو ، جایی به اندازه گستره پوستی پیدا نمی شود ، جز آن که بر آن ، فرشته ای سجده کننده و یا تلاشگر در راه عبادت تو قرار دارد . با بسیاریِ اطاعت پروردگارشان ، بر دانش خود می افزایند و عزّت پروردگارشان در دلشان بزرگ تر می شود .

.


ص: 164

. .


ص: 165

. .


ص: 166

. .


ص: 167

. .


ص: 168

عنه علیه السلام فی خَلقِ المَلائِکَهِ : ثُمَّ فَتَقَ ما بَینَ السَّماواتِ العُلا ، فَمَلَأَهُنَّ أطوارا مِن مَلائِکَتِهِ ، مِنهُم سُجودٌ لا یَرکَعونَ ، ورُکوعٌ لا یَنتَصِبونَ ، وصافّونَ لا یَتَزایَلونَ ، ومُسَبِّحونَ لا یَسأَمونَ ، لا یَغشاهُم نَومُ العُیونِ ، ولا سَهوُ العُقولِ ، ولا فَترَهُ الأَبدانِ ، ولا غَفلَهُ النِّسیانِ . ومِنهُم اُمَناءُ عَلی وَحیِهِ ، وألسِنَهٌ إلی رُسُلِهِ ، ومُختَلِفونَ بِقَضائِهِ وأمرِهِ ، ومِنهُمُ الحَفَظَهُ لِعِبادِهِ ، وَالسَّدَنَهُ لِأَبوابِ جِنانِهِ . ومِنهُمُ الثّابِتَهُ فِی الأَرَضینَ السُّفلی أقدامُهُم ، وَالمارِقَهُ مِنَ السَّماءِ العُلیا أعناقُهُم ، وَالخارِجَهُ مِنَ الأَقطارِ أرکانُهُم ، وَالمُناسِبَهُ لِقَوائِمِ العَرشِ أکتافُهُم . ناکِسَهٌ دونَهُ أبصارُهُم ، مُتَلَفِّعونَ تَحتَهُ بِأَجنِحَتِهِم ، مَضروبَهٌ بَینَهُم وبَینَ مَن دونَهُم حُجُبُ العِزَّهِ ، وأستارُ القُدرَهِ . لا یَتَوَهَّمونَ رَبَّهُم بِالتَّصویرِ ، ولا یُجرونَ عَلَیهِ صِفاتِ المَصنوعینَ ، ولا یَحُدّونَهُ بِالأَماکِنِ ، ولا یُشیرونَ إلَیهِ بِالنَّظائِرِ . (1)

عنه علیه السلام مُخاطِبا اللّهَ عَزَّ وجَلَّ : ومَلائِکَهٌ خَلَقتَهُم وأسکَنتَهُم سَماواتِکَ فَلَیسَ فیهِم فَترَهٌ ولا عِندَهُم غَفلَهٌ ولا فیهِم مَعصِیَهٌ ، هُم أعلَمُ خَلقِکَ بِکَ ، وأخوَفُ خَلقِکَ مِنکَ ، وأقرَبُ خَلقِکَ إلَیکَ وأعمَلُهُم بِطاعَتِکَ ، ولا یَغشاهُم نَومُ العُیونِ ولا سَهوُ العُقولِ ولا فَترَهُ الأَبدانِ ، لَم یَسکُنُوا الأَصلابَ ولَم تَتَضَمَّنَهُمُ الأَرحامُ ولَم تَخلُقهُم مِن ماءٍ مَهینٍ ، أَنشَأتَهُم إنشاءً فَأَسکَنتَهُم سَماواتِکَ وأکرَمتَهُم بِجِوارِکَ وَائتَمَنتَهُم عَلی وَحیِکَ ، وجَنَّبتَهُمُ الآفاتِ ووَقَیتَهُمُ البَلِیّاتِ وطَهَّرتَهُم مِنَ الذُّنوبِ ، ولَولا قُوَّتُکَ لَم یَقوَوا ، ولَولا تَثبیتُکَ لَم یَثبُتوا ، ولَولا رَحمَتُکَ لَم یُطیعوا . (2)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 177 ح 136 .
2- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 207 ، بحار الأنوار : ج 59 ص 175 ح 6 .

ص: 169

امام علی علیه السلام در آفرینش فرشتگان : آن گاه ، بین آسمان های بلند را شکافت و آن جاها را از گونه های فرشتگانش پُر کرد . گروهی در سجده اند که رکوع نمی کنند ، و گروهی در رکوع اند که قامتْ راست نمی کنند ؛ گروهی در صف ایستاده اند و متفرّق نمی شوند.گروهی تسبیح گویانی اند که خسته نمی شوند ، نه خواب ، دیدگانشان را فرا می گیرد و نه خطای خِرد یا سستی بدن و یا غفلت فراموشی ، آنها را در می رُباید . گروهی از آنان ، امین وحی او و ترجمان او به سوی فرستادگانش هستند که با حکم و فرمان او در آمد و رفت اند . گروهی از آنان ، نگهبانان بندگانش و پاسبان درهای بهشتش هستند ، و گروهی از آنان ، ثابت قدم در زمین های زیرین اند که گردن هایشان از آسمانِ برین ، گذشته است و اعضایشان بیرون از کرانه های جهان است ، و شانه هایشان متناسب با پایه های عرش است ، دیده هایشان از هیبت او بر هم ، و پَرهایشان جمع شده است که بین آنان و غیر آنان،حجاب عزّت و پرده قدرت زده شده است. آنان ، پروردگارشان را به تصویر نمی پندارند ، و صفات آفریده ها را بر او روا نمی شمارند ، و او را در چارچوب مکان،جای نمی دهند، و به او به عنوان نمونه اشاره نمی کنند.

امام علی علیه السلام خطاب به خدای عز و جل : فرشتگانی آفریدی و در آسمان هایت جایشان دادی ، که نه در آنان سستی است ، و نه غفلت و نافرمانی دارند ، و نه گناهی در میان آنان هست . داناترینِ آفریدگانت به تو ، بیمناک ترینِ آنان از تو ، نزدیک ترینشان به تو ، و پُرکارترین آنان در اطاعت از تو هستند . خوابِ دیدگان ، اشتباه خِردها و سستی بدن ها آنان را فرا نمی گیرد . نه در پشت ها جای گرفته اند و نه زهدان ها آنان را در خودْ جای داده اند ؛ چرا که آنان را از آب پست نیافریده ای . آنان را به گونه ای خاص آفریدی ، در آسمان هایت جایشان دادی ، به هم جواری ات گرامی شان داشتی ، امین وحی ات قرارشان دادی ، از آسیب ها دورشان ساختی ، از بلاها محفوظشان گردانیدی ، و از [ دست یازیدن به ]گناهان ، پاکشان نمودی . اگر توان تو نبود ، آنان توان نداشتند ، و اگر تثبیت تو نبود ، ثبات نمی یافتند ، و اگر رحمت تو نبود ، اطاعت نمی کردند . (1)

.

1- .اشاره ای است به: سوره های مُرسلات: آیه20، سجده: آیه8 .

ص: 170

عنه علیه السلام أیضا : مِن مَلائِکَهٍ أسکَنتَهم سَماواتِکَ ، ورَفَعتَهُم عَن أرضِکَ ، هُم أعلَمُ خَلقِکَ بِکَ ، وأخوَفُهُم لَکَ ، وأقرَبُهُم مِنکَ . لَم یَسکُنُوا الأَصلابَ ، ولَم یُضَمَّنُوا الأَرحامَ ، ولَم یُخلَقوا من مَّآءٍ مَّهِینٍ ، ولم یَتَشَعَّبهُم رَیبُ المَنونِ . وإنَّهُم عَلی مَکانِهِم مِنکَ ، ومَنزِلَتِهِم عِندَکَ ، وَاستِجماعِ أهوائِهِم فیکَ ، وکَثرَهِ طاعَتِهِم لَکَ ، وقِلَّهِ غَفلَتِهِم عَن أمرِکَ ، لَو عایَنوا کُنهَ ما خَفِیَ عَلَیهِم مِنکَ لَحَقَّروا أعمالَهُم ، ولَزَرَوا (1) عَلی أنفُسِهِم ، ولَعَرَفوا أنَّهُم لَم یَعبُدوکَ حَقَّ عِبادَتِکَ ، ولَم یُطیعوکَ حَقَّ طاعَتِکَ . سُبحانَکَ خالِقاً ومَعبوداً ! (2)

.

1- .الازدِرَاء: الاحتِقارُ والانتِقاصُ والعیبُ (النهایه: ج2 ص302 «زرا»).
2- .نهج البلاغه : الخطبه 109 .

ص: 171

امام علی علیه السلام خطاب به خداوند عز و جل : فرشتگانی را در آسمان هایت جای دادی ، و آنها را بالاتر از زمینت قرار دادی . آنان ، آگاه ترینِ آفریدگانت بر تو ، بیمناک ترینشان از تو ، و نزدیک ترینشان به تو هستند . هرگز در پشت ها قرار نگرفتند ، و زهدان ها آنان را در خود جای ندادند ، و از «آبی پستْ» آفریده نشدند ، و «بَدِ زمانه» (1) آنان را گروه گروه نساخت . آنان با جایگاهی که نسبت به تو و منزلتی که در پیشگاه تو دارند ، همه خواسته هایشان در تو گِرد آمده ، و بسیاریِ طاعتشان از توست ، و از فرمان تو غافل نیستند . اگر کُنه آنچه را که از تو برایشان پوشیده مانده، ببینند، کردارهایشان را کوچک خواهند شمرد و خود را خُرد خواهند دید و خواهند فهمید که تو را به حقیقتِ پرستشت پرستش نکرده اند ، و در خورِ حقّ فرمان برداری ات ، از تو فرمان نبرده اند . منزّهی ، ای خالق و معبود!

.

1- .اشاره ای است به سوره طور : آیه 30 .

ص: 172

الباب الثالث : خلق الأرض وتأهیلها للمعیشهالإمام علیّ علیه السلام :أنشَأَ الأَرضَ فَأَمسَکَها مِن غَیرِ اشتِغالٍ ، وأرساها عَلی غَیرِ قَرارٍ ، وأقامَها بِغَیرِ قَوائِمَ ، ورَفَعَها بِغَیرِ دَعائِمَ ، وحَصَّنَها مِنَ الأَوَدِ (1) وَالاِعوِجاجِ ، ومَنَعَها مِنَ التَّهافَتِ وَالِانفِراجِ . أرسی أوتادَها ، وضَرَبَ أسدادَها (2) ، وَاستَفاضَ عُیونَها ، وخَدَّ أودِیَتَها ، فَلَم یَهِن ما بَناهُ ، ولا ضَعُفَ ما قَوّاهُ . هُوَ الظّاهِرُ عَلَیها بِسُلطانِهِ وعَظَمَتِهِ ، وهُوَ الباطِنُ لَها بِعِلمِهِ ومَعرِفَتِهِ ، وَالعالی عَلی کُلِّ شَیءٍ مِنها بِجَلالِهِ وعِزَّتِهِ . لا یُعجِزُهُ شَیءٌ مِنها طَلَبَهُ ، ولا یَمتَنِعُ عَلَیهِ فَیَغلِبَهُ ، ولا یَفوتُهُ السَّریعُ مِنها فَیَسبِقَهُ ، ولا یَحتاجُ إلی ذی مالٍ فَیَرزُقَهُ . خَضَعَتِ الأَشیاءُ لَهُ ، وذَلَّت مُستَکینَهً لِعَظَمَتِهِ ، لا تَستَطیعُ الهَرَبُ مِن سُلطانِهِ إلی غَیرِهِ فَتَمتَنِعَ مِن نَفعِهِ وضَرِّهِ ، ولا کُف ءَ لَهُ فَیُکافِئَهُ ، ولا نَظیرَ لَهُ فَیُساوِیَهُ . هُوَ المُفنی لَها بَعدَ وُجودِها ، حتّی یَصیرَ مَوجودُها کَمَفقودِها . ولَیسَ فَناءُ الدُّنیا بَعدَ ابتِداعِها بَأَعجَبَ مِن إنشائِها وَاختِراعها . (3)

عنه علیه السلام فی صِفَهِ الأَرضِ ودَحوِها عَلَی الماءِ : کَبَسَ الأَرضَ عَلی مَورِ أمواجٍ مُستَفحِلَهٍ ، ولُجَجَ بِحارٍ زاخِرَهٍ ، تَلتَطِمُ أواذِیُّ أمواجِها ، وتَصطَفِقَ مُتَقاذِفاتُ أثباجِها (4) ، وتَرغو زَبَداً کَالفُحولِ عِندَ هِیاجها ، فَخَضَع جِماحُ الماءِ المُتَلاطِمِ لِثِقَلِ حَملِها ، وسَکَنَ هَیجُ ارتِمائِهِ إذ وَطِئَتهُ بِکَلکَلِها ، وذَلَّ مُستَخذِیاً إذ تَمَعَّکَت (5) عَلَیهِ بِکَواهِلِها ، فَأَصبَحَ بَعدَ اصطِخابِ أمواجِهِ ساجِیاً مَقهوراً ، وفی حِکمَهِ الذُّلِّ مُنقاداً أسیراً ، وسَکَنَتِ الأَرضُ مَدحُوَّهً فی لُجَّهِ تَیّارِهِ ، ورَدَّت مِن نَخوَهِ بَأوِهِ (6) وَاعتِلائِهِ ، وشُموخِ أنفِهِ وسُمُّوِ غُلوَائِهِ ، وکَعَمَتهُ (7) عَلی کِظَّهِ جَریَتِهِ ، فَهَمَدَ بَعدَ نَزَقاتِهِ ، ولَبَدَ (8) بَعدَ زَیَفانِ (9) وثَباتِهِ . فَلَمّا سَکَنَ هَیجُ الماءِ مِن تَحتِ أکنافِها ، وحَملِ شَواهِقِ الجِبالِ الشُّمَّخِ البُذَّخِ عَلی أکتافِها ، فَجَّرَ یَنابیعَ العُیونِ مِن عَرانینِ (10) اُنوفِها ، وفَرَّقَها فی سُهوب (11) بیدِها وأخادیدِها ، وعَدَّلَ حَرَکاتِها بِالرّاسِیاتِ مِن جَلامیدِها وذَواتِ الشَّناخیبِ (12) الشُّمِّ مَن صَیاخیدِها (13) ، فَسَکَنَت مِنَ المَیَدانِ لِرُسوبِ الجِبال فی قِطَعِ أدیمِها ، وتَغَلغُلِها مُتَسَرِّبَهً فی جَوباتِ (14) خَیاشیمِها ، ورُکوبِها أعناقَ سُهولِ الأَرَضینَ وجَراثیمِها (15) ، وفَسَحَ بَینَ الجَوِّ وبَینَها ، وأعَدَّ الهَواءَ مُتَنَسَّماً لِساکِنِها ، وأخرَجَ إلَیها أهلَها عَلی تَمام مَرافِقِها ، ثُمَّ لَم یَدَع جُرُزَ الأَرضِ الَّتی تَقصُرُ مِیاهُ العُیونِ عَن رَوابیها ، ولا تَجِدُ جَداوِلُ الأَنهارِ ذَریعَهً إلی بُلوغِها ، حَتّی أنشَأَ لَها ناشِئَهَ سَحابٍ تُحیی مَواتَها وتَستَخرِج نَباتَها . ألَّفَ غَمامَها بَعدَ افتِراقِ لُمَعِهِ وتَبایُنِ قَزَعِهِ (16) ، حَتّی إذا تَمَخَّضت لُجَّهُ المُزنِ فیهِ ، وَالتَمَعَ بَرقُهُ فی کُفَفِهِ ، ولَم یَنَم وَمیضُهُ فی کَنَهوَرِ (17) رَبابِهِ (18) ومُتَراکِمِ سَحابِهِ ، أرسَلَهُ سَحّاً مُتَدارِکاً ، قَد أسَفَّ هَیدَبُهُ (19) ، تَمریهِ (20) الجَنوبُ دِرَرَ أهاضیبِهِ ودُفَعَ شَآبیبِهِ . فَلَمّا ألقَتِ السَّحابُ بَرکَ بِوانَیها ، وبَعاعَ (21) مَا استَقَلَّت بِهِ مِنَ العِب ءِ المَحمولِ عَلَیها ، أخرَجَ بِهِ مِن هَوامِدِ الأَرضِ النَّباتَ ، ومِن زُعرِ (22) الجِبالِ الأَعشابَ ، فَهِیَ تَبهَجُ بِزینَهِ رِیاضِها ، وتَزدَهی بِما اُلبِسَتهُ مِن رَیطِ (23) أزاهیرِها ، وحِلیَهِ ما سُمِطَت بِهِ مِن ناضِرِ أنوارِها ، وجَعَلَ ذلِکَ بَلاغاً لِلأَنامِ ورِزقاً لِلأَنعامِ وخَرَقَ الفِجاجَ فی آفاقِها ، وأقامَ المَنارَ لِلسّالِکینَ عَلی جَوادِّ طُرُقها . فَلَمّا مَهَدَ أرضَهُ وأنفَذَ أمرَهُ ، اختارَ آدَمَ علیه السلام خِیَرَهً مِن خَلقِهِ ، وجَعَلَهُ أوَّلَ جِبِلَّتِهِ ، وأسکَنَهُ جَنَّتَهُ وأرغَدَ فیها اُکُلَهُ ، وأوعَزَ إلَیهِ فیما نَهاهُ عَنهُ ، وأعلَمَهُ أنَّ فِی الإِقدامِ عَلَیهِ التَّعَرُّضَ لِمَعصِیَتِهِ وَالمُخاطَرَهَ بِمَنزِلَتِهِ ، فَأَقدَمَ عَلی ما نَهاهُ عَنهُ مُوافاهً لِسابِقِ عِلمِهِ فَأَهبَطَهُ بَعدَ التَّوبَهِ لِیَعمُرَ أرضَهُ بِنَسلِهِ ، ولِیُقیمَ الحُجَّهَ بِهِ عَلی عِبادِهِ ، ولَم یُخلِهِم بَعدَ أن قَبَضَهُ ، مِمّا یُؤَکِّدُ عَلَیهِم حُجَّهَ رُبوبِیَّتِهِ ، ویَصِلُ بَینَهُم وبَینَ مَعرِفَتِهِ ، بَل تَعاهَدَهُم بِالحُجَجِ عَلی ألسُنِ الخِیَرَهِ مِن أنبیائِهِ ، ومُتَحَمِّلی وَدائِعِ رِسالاتِهِ ، قَرناً فَقَرناً حتّی تَمَّت بِنَبِیِّنا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله حُجَّتُهُ ، وبَلَغَ المَقطَعَ عُذرُهُ ونُذُرُهُ . وقَدَّرَ الأَرزاقَ فَکَثَّرَها وقَلَّلَها . وقَسَّمَها عَلَی الضّیقِ وَالسَّعَهِ فَعَدَلَ فیها لِیَبتَلِیَ مَن أرادَ بِمَیسورِها ومَعسورِها ، ولِیَختَبِرَ بِذلِکَ الشُّکرَ وَالصَّبرَ مِن غَنِیِّها وفَقیرِها . ثُمَّ قَرَنَ بِسَعَتِها عَقابیلَ (24) فاقَتِها ، وبِسَلامَتِها طَوارِقَ آفاتِها ، وبِفُرَجِ أفراحِها غُصَصَ أتراحِها . وخَلَقَ الآجالَ فَأَطالَها وقَصَّرَها ، وقَدَّمَها وأخَّرَها ، ووَصَلَ بِالمَوتِ أسبابَها ، وجَعَلَهُ خالِجاً (25) لِأَشطانِها (26) وقاطِعاً لِمَرائِرِ أقرانِها . عالِمُ السِّرِّ مِن ضَمائِرِ المُضمِرینَ ، ونَجوَی المُتَخافِتینَ ، وخَواطِرِ رَجمِ الظُّنونِ ، وعُقَدِ عَزیماتِ الیَقینِ ، ومَسارِقِ إیماضِ الجُفونِ ، وما ضَمِنَتهُ أکنانُ القُلوبِ وغِیاباتُ الغُیوبِ ، وما أصغَت لِاستِراقِهِ مَصائِخُ الأَسماعِ ، ومَصائِفُ الذَّرِّ ومَشاتِی الهَوامِّ ، ورَجعِ الحَنینِ مِنَ المولَهاتِ وهَمسِ الأَقدام ، ومُنفَسَحِ الثَّمَرَهِ مِن وَلائِجِ غُلُفِ الأَکمامِ ، ومُنقَمَعِ الوُحوش مِن غیرانِ الجِبالِ وأودِیَتِها . ومُختَبَإِ البَعوضِ بَینَ سوقِ الأَشجارِ وألحِیَتِها ، ومَغرِزِ الأَوراقِ مِنَ الأَفنانِ ، ومَحَطِّ الأَمشاجِ مِن مَسارِبِ الأَصلابِ ، وناشِئَهِ الغُیومِ ومُتَلاحِمِها . ودُرورِ قَطرِ السَّحابِ فی مُتَراکِمِها ، وما تَسفِی الأَعاصیرُ بِذُیولِها ، وتَعفُو الأَمطارُ بِسُیولِها ، وعَومِ بَناتِ الأَرضِ فی کُثبانِ الرِّمالِ ، ومُستَقَرِّ ذَواتِ الأَجنِحَهِ بِذُرَا شَناخیبِ الجِبالِ ، وتَغریدِ ذَواتِ المَنطِقِ فی دَیاجیرِ الأَوکارِ ، وما أوعَبَتهُ الأَصدافُ ، وحَضَنَت عَلَیهِ أمواجُ البِحارِ ، وما غَشِیَتهُ سُدفَهُ (27) لَیلٍ أو ذَرَّ عَلَیهِ شارِقُ نَهارٍ ، ومَا اعتَقَبَت عَلَیهِ أطباقُ الدُّیاجیرِ وسُبُحاتُ النّورِ ، وأثَرِ کُلِّ خَطوَهٍ ، وحِسِّ کُلِّ حَرَکَهٍ ، ورَجعِ کُلِّ کَلِمَهٍ ، وتَحریکِ کُلِّ شَفَهٍ ، ومُستَقَرِّ کُلِّ نَسَمَهٍ ، ومِثقالِ کُلِّ ذَرَّهٍ ، وهَماهِمِ کُلِّ نَفسٍ هامَّهٍ ، وما عَلَیها مِن ثَمَرِ شَجَرَهٍ ، أو ساقِطِ وَرَقَهٍ ، أو قَرارَهِ نُطفَهٍ ، أو نُقاعَهِ دمٍ ومُضغَهٍ ، أو ناشِئَهِ خَلقٍ وسُلالَهٍ ، لَم یَلحَقهُ فی ذلِکَ کُلفَهٌ ، ولَا اعتَرَضَتهُ فی حِفظِ مَا ابتَدَعَ مِن خَلقِهِ عارِضهٌ ، ولَا اعتَوَرَتهُ فی تَنفیذِ الاُمورِ وتَدابیرِ المَخلوقینَ مَلالَهٌ ولا فَترَهٌ ، بَل نَفَذَهُم عِلمُهُ ، وأحصاهُم عَدَدُهُ ، ووَسِعَهُم عَدلُهُ ، وغَمَرَهُم فَضلُهُ مَعَ تَقصیرِهِم عَن کُنهِ ما هُوَ أهلُهُ . اللّهُمَّ أنتَ أهلُ الوَصفِ الجَمیلِ وَالتَّعدادِ الکَثیرِ ، إن تُؤَمَّل فَخَیرُ مَأمولٍ وإن تُرجَ فَخَیرُ مَرجُوٍّ . اللّهُمَّ وقَد بَسَطتَ لی فیما لا أمدَحُ بِهِ غَیرَکَ ، ولا اُثنی بِهِ عَلی أحَدٍ سِواکَ ، ولا اُوَجِّهُهُ إلی مَعادِنِ الخَیبَهِ ومَواضِعِ الرّیبَهِ ، وعَدَلتَ بِلِسانی عَن مَدائِحِ الآدَمِیّینَ ، وَالثَّناءِ عَلَی المَربوبینَ المَخلوقینَ . اللّهُمَّ ولِکُلِّ مُثنٍ عَلی مَن أثنی عَلَیهِ مَثوبَهٌ مِن جَزاءٍ أو عارِفَهٌ مِن عَطاءٍ ، وقَد رَجَوتُکَ دَلیلاً عَلی ذَخائِرِ الرَّحمَهِ وکُنوزِ المَغفِرَهِ . اللّهُمَّ وهذا مَقامُ مَن أفرَدَکَ بِالتَّوحیدِ الَّذی هُوَ لَکَ ، ولَم یَرَ مُستَحِقّاً لهذِهِ المَحامِدِ وَالمَمادِحِ غَیرَکَ ، وبی فاقَهٌ إلَیکَ لا یَجبُرُ مَسکَنَتَها إلّا فَضلُکَ ، ولا یَنعَشُ مِن خَلَّتِها إلّا مَنُّکَ وجودُکَ ، فَهَب لَنا فیهذَا المَقامِ رِضاکَ، وأغنِنا عَن مَدِّ الأَیدیإلی سِواکَ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ (28) .

.

1- .الأوَدُ : العِوَج (النهایه : ج 1 ص 79 «أود») .
2- .السُّدَ بالفتح والضمّ : الجبل والرَّدم (النهایه : ج 2 ص 353 «سدد») .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، الاحتجاج : ج 1 ص 477 ح 116 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 255 ح 8 .
4- .الثَّبَج : علوّ وسط البحر إذا تلاقت أمواجه (لسان العرب : ج 2 ص 220 «ثبج») .
5- .تمعَّک : أی تَمرّغ فی ترابِه (النهایه : ج 4 ص 343 «معک») .
6- .البأو : الکِبر والتعظیم (النهایه : ج 1 ص 91 «بأو») .
7- .کَعم : أن یَلثَم الرجلُ صاحِبه ، ویَضع فَمه علی فَمِه کالتقبیل ، اُخِذ من کَعم البعیر ؛ وهو أن یُشَدّ فَمُه إذا هاج (النهایه : ج 4 ص 180 «کعم») .
8- .لَبَد بالمکان : أقام به ولَزِق فهو مُلبِدٌ به (لسان العرب : ج 3 ص 385 «لبد») .
9- .الزَّیَفان : التَّبختُر فی المَشی ، من زافَ البعیر یَزیف إذا تَبَختر (النهایه : ج 2 ص 325 «زیف») .
10- .العِرنین : الأنف . وقیل : رَأسه ، وجمعه عَرانین (النهایه : ج 3 ص 223 «عرن») .
11- .السَّهْب : وهی الأرضُ الواسعه (النهایه : ج 2 ص 428 «سهب») .
12- .رُؤوس الجِبال العالیهِ ، واحِدها شُنخوب (النهایه : ج 2 ص 504 «شنخب») .
13- .جمع صَیخود ، وهی الصخره الشدیده (النهایه : ج 3 ص 14 «صخد») .
14- .الجَوْبَه : هی الحفره المستَدیره الواسعه (النهایه : ج 1 ص 310 «جوب») .
15- .الجراثیم : أماکن مرتفِعه عن الأرض مجتَمِعه من تراب أو طین (النهایه : ج 1 ص 254 «جرثم») .
16- .القَزع : قِطَع السَّحاب المتفرّقه (النهایه : ج 4 ص 59 «قزع») .
17- .الکَنَهْوَر : العَظیم من السحاب (النهایه : ج 4 ص 206 «کنهور») .
18- .الرَّباب : الأبیض منه [أی من السحاب] (النهایه : ج 4 ص 207 «کنهور») .
19- .الهَیدَب : سَحابٌ یَقْرُبُ من الأرض ، کأنّه مُتَدَلٍّ (لسان العرب : ج 1 ص 780 «هدب») .
20- .تمریه : من مَرَی الضرعَ یَمرِیه (النهایه : ج 4 ص 322 «مرا») .
21- .البَعاع : شِدّه المطَر (النهایه : ج 1 ص 140 «بعع») .
22- .الزعر : القلیله النبات (النهایه : ج 2 ص 303 «زعر») .
23- .رَیط : جمع رَیطه : کلّ ثوبٍ رقیق لَیّن (النهایه : ج 2 ص 289 «ریط») .
24- .العقابیل : بقایا المرض وغیره ، واحدها عُقبُول (النهایه : ج 3 ص 269 «عقبل») .
25- .أی مُسرعا فی أخذ حبالها (النهایه : ج 2 ص 59 «خلج») .
26- .الشَّطن : الحبل وقیل : هو الطَّویلُ منه ، وإنّما شدَّه بشطنین لقُوّته وشدَّته . فاستعار الأشطان للحیاه لامتِدادِها وطولِها (النهایه : ج 2 ص 475 «شطن») .
27- .السُّدْفه : من الأضداد تقع علی الضیاء والظلمه ، ومنهم من یجعلها اختِلاط الضوء والظلمه معاً ، کوقت ما بین طلوع الفجر والإسفارِ (النهایه : ج 2 ص 354 «سدف») .
28- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 111 ح 90